خصوصیات کلمات عربی

علامت‌های جمع عربی

در زبان عربی یک مفرد ممکن است چندین جمع مختلف داشته باشد مانند بنوک -ابناک- بانکات که همگی جمع بانک است. بکار بردن جمع مکسر عربی بشدت زبان فارسی را پیچیده و مشکل نموده است باید حتما از جمع مکسر و بی قاعده عربی جلوگیری شود مثلا سرادیب- افاغنه - الوار- اکراد-ازمنه غلط است باید بگوییم سرداب ها- افغانی ها- لرها - کردها- زمان ها در زبان عربی علامت‌های جمع مذکّر سالم «ین» و «ون» و علامت جمع مونث سالم «ات» است.و جمع مکسر عربی قاعده مشخصی ندارد. از این علامت‌ها نباید در زبان فارسی استفاده شود؛ مثلاً به کاربردن این واژه‌ها اشتباه است: ویرایشات، بازرسین، داوطلبین، فرمایشات، گرایشات، آزمایشات، پیشنهادات، گزارشات، پاکات، کوهستانات، نمایشات، دستورات.

بلکه برای این کلمات باید از علامت‌های جمع فارسی؛ یعنی «ان» و «ها» استفاده کرد. برای مثال صورت درست کلمات بالا به این صورت است: ویرایش‌ها، بازرسان، داوطلبان، فرمایش‌ها، گرایش‌ها، آزمایش‌ها، پیشنهادها، گزارش‌ها، پاکان، کوهستان‌ها، نمایش‌ها، دستورها.

البته برخی از واژه‌ها، مانند: «باغات، دهات، شمیرانات، و لواسانات» نشان‌دهندهٔ یک مجموعه هستند. مثلاً شمیرانات به معنای «شمیران و نواحی تابع آن» است. پس به کاربردن این کلمه‌ها اشکالی ندارد، ولی بهتر است تا جای ممکن از ساختن واژهای جدید با این علامت خودداری کرد. همچنین به کاربردن علامت «جات» مانند شیرینی‌جات به عنوان نشانهٔ جمع در زبان فارسی پسندیده نیست و باید از آن خوددداری کرد.

افزودن علامت‌های فارسی به کلمات عربی اشکالی ندارد و بهتر است به جای استفاده از جمع‌های مکسر عربی از علامت‌های جمع فارسی استفاده شود: مثلاً به «شکات» از «شاکیان» استفاده شود.


[۱]

آوردن «اَل»

«اَل» در زبان عربی برای معرفه کردن کلمات استفاده می‌شود و استفادهٔ از آن برای کلمات فارسی اشتباه است، مانند این کلمات: «حسب‌الخواهش، حسب‌الفرموده، حسب‌الدستور، ممنوع المنیر(ممنوع از منبر)- ممنوع الکار(ممنوع از کار) ممنوع التصویر (ممنوع از تصویر)و حسب‌الفرموده». البته اصطلاح «حسب‌الامر» که عربی است، درست می‌باشد.

علامت مصدر جعلی (صناعی) عربی

در زبان عربی علامت «یّت» برای ساختن مصدر قراردادی از اسم یا صفت یا ضمیر به کار برده می‌شود، مانند هویت و انسانیت که در زبان عربی درست است. ولی به کار بردن این علامت با کلمه‌های فارسی اشتباه است، مانند: خوبیّت، بدیّت، رهبریّت، منیٔت، و دوئیّت (تفرقه). بهتر است که به جای «یّت» در پایان این واژه‌ها، از «ی» مصدری بهره ببریم؛ مانند: خوبی، بدی، رهبری و دوگانگی.

تنوین

به کاربردن تنوین برای کلمه‌های فارسی غلط است، مانند: گاهاً، سفارشاً، ناچاراً، دوماً، سوماً، و...، زباناً، جاناً.

شکل درست این واژه‌ها این است: گاهی یا گهگاه، (به طور) سفارشی، به ناچار، دوم، سوم، و...، زبانی، جانی.

هماهنگی صفت و موصوف

در زبان عربی صفت با موصوف از جهاتی مطابقت می‌کند؛ مثلاً در شمار یا جنس، مانند: «رجلٌ عالمٌ»، «امراة عالمةٌ»، و «رجالٌ عالمون». اما در زبان فارسی میان صفت و موصوف تطابق وجود ندارد و هیچ علامتی برای تأنیث (مؤنث کردن) وجود ندارد. پس به کار بردن این تعبیرات درست نیست: مرحومه مغفوره (برای زن)، زن شهیده، خانم مدیره، مأمور مربوطه، اقدامات لازمه، خانم رئیسه و غیره. بلکه شکل درست این ترکیب‌ها این چنین است: مرحوم مغفور (برای زن)، زن شهید، خانم مدیر، مأمور مربوط، اقدامات لازم، خانم رئیس و غیره.

تنها ترکیب‌های «مکًهٔ معظمه، مدینهٔ منوّره، مدینهٔ فاضله، و هیئت مدیره» به دلیل کاربرد فراوان در زبان فارسی بی‌اشکال است.

صفت برتر عربی + تر یاترین

باب افعل در عربی برابر با صفت برتر در فارسی است. اَفضَل = بهترین. اعلم = داناترین، داناتر. بنابراین در فارسی پیوستن پسوند «تَر» یا «تَرین» به این صفات عربی درست نیست و دوباره‌گویی به شمار می‌آید. مثلاً اگر به واژه «اَفضَل» پسوند «تَرین» را اضافه کنیم، معنای آن می‌شود: بهترترین.

فقط به کاربردن کلمهٔ «اولیٰ‌تر»، به دلیل کاربرد فراوان آن از زمان سعدی تاکنون اشکالی ندارد. هرچند که بهتر است امروزه از چنین کاربردهایی دوری کنیم.

عَلَیه یا برعَلَیه

در زبان عربی ترکیب جار و مجرور «عَلَیه» با معنای «بر او، بر آن، بر ضد او، و ضد آن» برابر است. ترکیب «لَه» نیز به معنای «به او، به آن، برای او، برای آن» می‌باشد. به همین خاطر هرگاه در زبان فارسی بگوییم: «من، له یا علیه او شهادت نمی‌دهم» به معنای این است که «من به نفع او یا برضد او شهادت نمی‌دهم». و دیگر نباید پیشوند «بَر» را به «عَلَیه» یا «لَه» اضافه کنیم، چرا که تکراری بی‌مورد می‌شود.

روشن است که در ترکیب‌های «عَلَیه» و «لَه»، ضمیر «ه» به معنای «او» وجود دارد. امّا در زبان فارسی به معنای «به سود» و «به زیان» به کار برده می‌شود.

مثنی

ساختن کلمه‌های مثنی در زبان فارسی اشتباه است. مانند دولتین (دو دولت)، وزارتین (دو وزارت)، و غیره. بلکه به جای این کلمات باید دو دولت یا دولت‌ها، و دو وزارت یا وزارت‌ها را به کار برد. مثال: «دولتین ایران و روسیه توافق‌نامه‌ای را به امضا رساندند.» که نحوهٔ درست این جمله این است: «دولت‌های (یا دو دولت) ایران و روسیه توافق‌نامه‌ای را به امضا رساندند.»

 

علامت های عربی

 درس دوم، شناسایی حرکات و علائم دوازده گانه
حروف هجاء و تهجّي كه همان الفبای عربی است با دوازده حركت و علامت خوانده مي‌شوند و قرآن مجيد هم با همين حركات و علامات خوانده مي‌شود.

سه حرکت اوّل (حرکات کوتاه):
- صدای بالا يا زبر يا فتحه (-َ) مانند: کَتَبَ، خَلَقَ، فَعَلَ
- صداي زير يا كسره ( -ِ) مانند: لِمَنْ، اِنْ، لِلّهِ
- صداي پيش يا ضمه (-ُ ) مانند: کُتِبَ، یَخْرُجُ، اُکُلُ


سه حركت دوم (حرکات کشیده):
- "صداي الفي" با علامت ( ا) يا "الف مقصوره" يعني الف كوتاه ( ' ) مانند اَلنّاس، ذلِکَ، اَلرَّحْمن
- "صدای یایی" (ای) با علامت (ی) مانند: فیه، اَلَّذین، عَلیم
- "صداي واوي" (اُو) با علامت ( ُو) مانند اَلْمُفْلِحُون، بِنُورِهِمْ

سه حركت سوم (تنوین‌ها):
- دو زبر، یا تنوین مفتوحه، یا نصب ( -ً ) با صدای "اَنْ" مانند کِتاباً، غَفوراً که خوانده می‌شوند کِتابَنْ، غَفُورَنْ.
- دو زیر، یا تنوین مکسوره، یا جرّ (-ٍ) با صدای "اِنْ" مانند لِقَوْمٍ، مُبینٍ که خوانده می‌شوند لِقَوْمِنْ، مُبینِنْ.
- دو پیش، یا تنوین مضمومه، یا رفع (-ٌ) با صدای "اُنْ" مانند شَکُورٌ، باردٌ که خوانده می‌شوند شَکُورُنْ، بارِدُنْ.

و سه علامت ديگرآن عبارتند از:
- جزم يا سكون با علامت ( ْ یا )
- مدّ يا كشش با علامت (~)
- تشدید با علامت ( ّ)
كه جزم براي ساكن كردن و مدّ براي كشيدن و تشديد براي تكرار حرف است.

تعاريف حركت و سكون و تقسيمات آن

تعريف حركت:
حركت يعني جنبش و در اصطلاح تجويد، علامتي را گويند كه از چگونگي اداي حروف تهجّي حكايت مي‌كند و حروف تهجّي هرگاه داراي حركت باشند در عربي بدان متحرك و در فارسي به آن گويا گويند.

تعريف سكون:

سكون عبارت است از فِقْدانِ (نبودن) حركت و در لغت به معناي آرامش مي‌باشد و حروف تهجّي هرگاه داراي علامت ساكن باشند در عربي همان "ساكن" يا مسكون و در فارسي به آن "جَزْمْ" يا "زَدِه" مي‌گويند و در عربي بر دو قسم كلي مي‌باشد:

1- سكون علامتي: و آن سكوني است كه هرگاه بر روي حرف قرار گيرد آن حرف تلفظ مي‌شود و هميشه با علامت ساكن ( ْ ) نمايش داده مي‌شود مانند: بَاْسٍ و مَوْتٍ و این خود بردو نوع است:
الف) سكون لازمی : آن است كه جزء هيئت و پيكره حرف مي‌باشد و در حال وقف و وصل ثابت بوده، و از كلمه جدا نمي‌گردد مانند: مِنْ كُلِّ، لَهُمْ جَنّاتٌ مگر در ملاقات با ساكن ديگر كه در اين صورت با توجه به التقاءساكنين، حركت عارضي پيدا مي‌كند، مانند مِنْ الْاَرْض که پس از رفع التقاء ساکنین می‌شود "مِنَ الْاَرْضِ" كه حركت نون، عارضي مي‌باشد.
ب) سكون عارضي: آن است كه جزء هيئت و پيكره حرف نبوده و هنگام وقف و يا ادغام كبير عارض مي‌شود، مانند كَيْفَ فَعَلَ كه پس از ادغام كبير، كَيْفْ فَعَلَ مي‌شود و نيز مانند كلمه كافِرُونَ كه در هنگام وقف مي‌شود كافِرُونْ.

2- سكوني ذاتی: سکونی كه در مقابل حركت به كار مي‌رود يعني هر حرفي كه حركت نداشته باشد حتماً ساكن است و همان طور كه گفتيم اگر علامت ساكن را روي آن بگذارند سكون علامتي خواهد بود و اگر علامت ساكن نداشته باشد گویيم آن حرف ذاتاً ساكـن است يعني چون حركتي ندارد ساكن مي‌باشد نه اينكه داراي علامت سكون باشد، مانند حروف مدّي كه همگي داراي سكون ذاتي مي‌باشند و در درس‌هاي آينده بدان اشاره خواهد شد.

اقسام سکون:
  • الف) علامتی
    • لازمی: مانند مِنْ
    • عارضی: مانند وقف در نَسْتَعینُ که می‌شود نَسْتَعینْ
  • ب) ذاتی
    • مدّی: مانند ءَاتُونِی
    • والی: مانند اُولئک

آموختن عربی

چراعربی می آموزیم ۱-آمیختگی زبان عربی وفارسی ۲-آمیختگی کتاب های عربی وفارسی۳-عربی بودن بعضی ازکتاب های فرهنگی ومذهبی۴-استفاده از کلمات عربی درطول روز۵-درکتاب های فارسی کلمات عربی وجود دارد